اول اردیبهشت روز جهانی گرامی داشت سعدی بزرگ است. این روز را به همگان تبریک می گویم.
به همین مناسبت زندگینامه این مرد بزرگ را مطالعه تقدیم می نمایم:
زندگینامه سعدی شیرازی , یکی از بزرگ ترین شعرای ایران است که بعد از فردوسی آسمان زیبای ادبیات پارسی رابا نور خود روشن ساخت و او نه تنها یکی از بزرگ ترین شعرای ایران بلکه یکی از بزرگ ترین سخنوران جهان میباشد .
سعدی شیرازی متولد سال 1210 میلادی، در شیراز، شاعر و نویسنده است خلاصه زندگینامه سعدی به زبان ساده بیوگرافی سعدی + تحقیق در مورد زندگی نامه سعدی شاعر…
ولادت سعدی در سال های اول سده هفتم هجری حدودا درسال 606 ه.ق در شهر شیراز میباشد .
خانواده اش از عالمان دین بودند و پدرش از کارکنان دربار اتابک بوده که سعدی نیز از همان دوران کودکی تحت تعلیم و تربیت پدرش قرار گرفت ولی در همان دوران کودکی پدرش را از دست داد و تحت تکفل جد مادری خود قرار گرفت .
او مقدمات علوم شرعی و ادبی را در شیراز آموخت و سپس در دوران جوانی به بغداد رفت که این سفرآغاز سفر های طولانی سعدی بود .او در بغداد در مدرسه نظامیه مشغول به تحصیل شد که در همین شهر بود که به محضر درس جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن محتسب رسید و از او بعنوان مربی و شیخ یاد می کند .
پس از چند سال که او در بغداد به تحصیل مشغول بود شروع به سفر های طولانی خود کرد که از حجاز گرفته تا روم و بارها با پای پیاده به حج رفت . سعدی سفر های خودرا تقریباً درسال 620-621 آغاز و حدود سال 655 با بازگشت به شیراز به پایان رساند که البته درخصوص کشورهایی که شیخ به آنجا سفر کرده علاوه بر عراق ،شام ، حجاز که کاملا درست بوده ،هندوستان ،غزنین ، ترکستان و آذربایجان و بیت المقدس و یمن و آفریقای شمالی که ذکر کرده اند و اکثر این مطالب را از گفته های خود شیخ استنباط نموده اند ولیکن بنا بر نظر تعداد زیادی از محققین به درستی آن نمیتوان خاطرجمعی کرد بخصوص اینکه بعضی ازآن گفته ها با شواهد تاریخی و دلایل عقلی سازگار نیست .
شیخ شیراز دوستی محکمی با دو برادر مشهور به صاحب دیوان یعنی شمس الدین محمد و علاء الدین عطا ملک جوینی وزرای دانشمند مغول داشته و آن طور که از سخنان شیخ معلوم است او به تصوف و عرفان اعتقاد داشته و شاید در سلسله متصوفه داخل شده وهم چنین گفته اند که محلی که امروز آرامگاه او میباشد خانقاهش بوده است .نکته مهمی که باید ذکر شود شهرت بسیاری است که این شاعر بزرگ هم در حیات خود داشت و هم بعد از وفاتش که البته این نکته تازگی نداشته ودر مورد شعرای دیگری نیز بوده است .
اما انچه که قابل توجه و ذکر است این است که معروفیت سعدی فقط مختص به ایران نبوده حتی در زمان خودش به مرزهای خارج ازا یرا ن مانند هندوستان ،آسیای صغیر نیز رسیده بودو خودش در چند جا به این شهرت اشاره داشته که این شهرت سعدی معلول چند خاصیت است
اول اینکه او زبان شیوای خودرا وقف مدح و احساسات عاشقانه نکرده ، دوم اینکه او شاعری جهانگرد بودو گرم و سرد روزگار را چشیده و تجربیات خودرا برای دیگران با زیبایی و شیرینی بیان کرده و هم چنین وی در سخنان خود چه از نظر نثر و چه نظم از امثال و حکایات دلپذیر استفاده نموده است و دیگر اینکه سعدی به شاعری شوخ طبع و بذله گو مشهور است که خواننده را مجذوب می کند و همه ی این ها دست به دست هم داده و سبب شهرت او گردیده است .
شیخ شیراز در دوران شاعری خود افراد معدودی را مدح کرده که بیشتر اتابکان سلغری و وزراء فارس و چند تن از رجال مشهور زمانش میباشد و بزرگ ترین ممدوح سعدی از میان سلغریان اتابک مظفر الدین ابوبکر بن سعد بن زنگی است که سعدی در روزگار این سلطان به شیراز بازگشته بودو ممدوح دیگر سعد بن ابوبکر میباشد که سعدی گلستان را درسال 656 ه. ق به او تقدیم می کند و دو مرثیه نیز در مرگ این شخص نیز سروده است و از میان ممدوحان ، سعدی ، شمس الدین محمد و برادرش علاءالدین عطا ملک جوینی را بیش از همه ی مورد ستایش قرار داده که مدایح او هیچ شباهت به ستایشهای دیگر شاعران ندارد چون نه تملق میگوید و نه مبالغه می کند .
بلکه تمام گفتارش موعظه و اندرز است و متملقان را سرزنش می کند و ممدوحان خود رابه دادرسی و مهربانی و دلجویی از فقرا و ضعفا و ترس از خدا و تهیه توشه آخرت و بدست آوردن نام نیک تشویق و ترغیب می کند .این شاعر بزرگ در زمانی دار فانی را وداع گفت که از خود شهرتی پایدار به جا نهاد .
سال وفات وی را بعضی 691 ه. ق ذکر کرده اند و گروهی معتقدند که او درسال 690 ه. ق وفات یافته که آرامگاه او در باغی که محل آن نزدیک به سرچشمه نهر رکن آباد شیراز است قرار دارد .
انچه که بیش از هر ویژگی دیگر آثار سعدی شهرت یافته است، سهل و ممتنع» بودن است. این صفت به این معنی است که اشعار و متون آثار سعدی درنظر اول سهل» و ساده بنظر میرسند و کلمات سخت و نارسا ندارد.
در طول قرن های مختلف، همه ی ی خوانندگان به اسانی با این آثار ارتباط برقرار کرده اند. اما آثار سعدی از جنبه ی دیگری، ممتنع» هستند و کلمه ی ممتنع» در این جا یعنی دشوار و غیر قابل معرض. وقتی گفته میشود شعر سعدی سهل و ممتنع» است یعنی در نگاه اول، هر شخصی آثار وی را به اسانی می فهمد ولی وقتی میـــخواهد چون او سخن بگوید می فهمد که اینکار سخت و دشوار و هدفی دست نیافتنی است.
بعضی دیگر از ویژگی های آثار سعدی عبارتند از:
نکات دستوری : نکات دستوری در آثار سعدی به صحیح ترین شکل ممکن رعایت شده است. عنصر وزن و موسیقی، منجر به از بین رفتن یا پیش و پس شدن ساختار دستوری در جملات نمیشود و سعدی به ظریف ترین و طبیعی ترین حالت ممکن در لحن و زبان، باوجود تنگنای وزن، از عهده اینکار برمی آید.
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
گر امید وصل باشد، همان گونه دشوار نیست
نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد
قصه دل مینویسد حاجت گفتار نیست
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت، که سر زخاک برآرم
به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم
حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم
ایجاز: ایجاز یعنی خلاصه گویی و یا پیراستن شعر از کلمات زاید و اضافی. دوری از عبارت پردازی های بیهوده ای که نه تنها نقش خاصی در ساختار کلی شعر بلکه از زیبایی کلام نیز می کاهند، در شعر و کلام سعدی نقش ویژه ای دارد.
از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی است، منجر به اغراق های ظریف تخیلی و تغزلی میشود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار میکند. در شعر سعدی هیچ کلمه ای بدون دلیل اضافه یا کم نمیشود.
گفتم آهن دلی کنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی
به دلت کز دلم به در نکنم
سخت تر زین مخواه سوگندی
ریش فرهاد بهترک می بود
گر نه شیرین نمک پراکندی
کاشکی خاک بودمی در راه
تا مگر سایه بر من افکندی …
ایجاز سعدی، ایجاز میان تهی و سبک نیست، بلکه پراز اندیشه و درد است. در دو حکایت زیر از گلستان» به خوبی مشاهده میشود که سعدی چه اندازه از معنی را در چه مقدار از سخن می گنجاند:
حکایت:
پادشاهی پارسایی را دید، گفت: هیچت از ما یاد آید؟» گفت: بلی، وقتی که خدا را فراموش میکنم.»
حکایت:
یکی از ملوک بی انصاف، پارسایی را پرسید: از عبادتها کدام فاضلتر است؟» گفت: تو را خواب نیمروز، تا در آن یک نفس خلق را نیازاری.»
موسیقی :
سعدی از موسیقی و عوامل موسیقی ساز در سبک و زبان اشعارش سود می جوید. وی اغلب از اوزان عروضی استفاده میکند. علاوه بر اوزان عروضی، شاعر به شیوه مؤثری از عواملی بهره میبرد که هر کدام به نوعی موسیقی کلام وی را افزایش میدهند؛ عواملی هم چون انواع جناس، هم حروفیهای آشکار و پنهان، واج آرایی، تکرار کلمات، تکیه های مناسب، موازنه های هماهنگ لفظی در ادبیات و لف و نشرهای مرتب و …
استفاده از این عناصر به گونه ای هنرمندانه و زیرکانه صورت میگیرد که شنونده یا خواننده شعر او پیش ازآن که متوجه صنایع بکار رفته در شعر او شود، جذب زیبایی و هماهنگی و لطافت آن ها میشود.
در غزل زیر سعدی نهایت استفاده را از عوامل موسیقی زای زبان برده است، بی آن که سخنش رنگ تکلف و تصنع بخود بگیرد. تکرارهای هنرمندانه ی کلمات، هم حروفی ها و وزن مناسب شعر و همچنین لحن عاطفی و تعزلی کلام سعدی را چون شربتی شیرین و گوارا به جان خواننده می ریزد:
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
یده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است درنظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم ازآن تست
باز آ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم
ما با توایم و با تو نهایم اینْت بوالعجب
نه روی آنکه مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟
طنز و ظرافت: طنز و ظرافت جایگاه ویژه ای در ساختار سبکی آثار سعدی دارد. البته خاستگاه این طنز به نوع نگاه و تفکر این شاعر بزرگ بر میگردد. طنز سعدی، سرشار از روح حیات و سرزندگی است.
سعدی به یاری لحن طنز، خشکی را از کلام خود میگیرد و شور و حرکت را بدان باز می گرداند. با همین طنز، تیغ کلامش را تیز و برنده و اثرگذار میکند. طنز، نیش همراه با نوش است؛ مجروح درکنار مرهم. سال ها بعد، لسان الغیب، حافظ شیرازی ابعاد عمیق دیگری به طنز شاعرانه بخشید و ازآن در شعر خود استفاده ها برد:
با محتسب شهر بگویید که زنهار
در مجلس ما سنگ مینداز که جام است
***
کسان عتاب کنندم که ترک عشق بگوی
به نقد اگر نکُشد عشقم، این سخن بکشد
درباره این سایت